هر کس در دوران زندگی اش می تواند دو کار داشته باشد : ساختن یا کاشتن
سازندگان شاید سالها در کار خود بمانند و سازندگی شان مدت ها طول بکشد . اما روزی می رسد که کارشان به پایان میرسد . در این هنگام باز می ایستند و در میان دیوارهای خود ساخته محصور میشوند . و زندگی معنایش را از دست میدهد .
اما کسانی هستند که میکارند .
اینان هنگام طوفان و تغیر فصل رنج میبرند اما به ندرت خسته میشوند.
اما یک باغ بر خلاف یک ساختمان هرگز از رشد باز نمی ماند .
و همان زمانی که نیازمند توجه باغبان است می گذارد زندگی برای باغبان ماجرایی عظیم باشد . باغبانان در میان جمع یکدیگر را باز میشناسند چرا که میدانند در سرگذشت هر گیاه رشد سراسرزمین نهفته است .
نوشته ایی از فریبا ی عزیز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر