۱۳۸۹ تیر ۱۸, جمعه

هر سال تابستان سفرکوچکی را به جاهای مختلف یا داخل ایران و یا خارج از ایران رو تدارک میبینیم و امسال به اصرار بچه ها بلافاصله بعد از امتحانات راهی عشق آباد شدیم .
من عشق آباد رو حدود 15 سال پیش دیده بودم شهر کوچکی بود فاقد محل تفریح برای بچه ها با مردمی سرد!! گفتند "عشق آباد عوض شده دیگه مثل سابق نیست" !! با خودم فکر کردم "چه چیزی میتونه عوض شده باشه" ؟ ؟
به باجگیران رسیدیم و بعد از طی مراحل گمرکی وارد خاک ترکمنستان شدیم پسرم درست در نقطه ایی که مرزها از هم جدا میشدند ایستاد یک پایش رو اینطرف و پای دیگرش رو در آنطرف گذاشت و گفت:" ببینید من یک پام ایران و یک پام در ترکمنستان قرار داره" و این باعث خنده مسافران دیگر شد .
با ماشینی که منتظرمان بود راهی شهر شدیم و بالاخره شهر عشق آباد از دور دیده شد ! شهری سفید با ساختمانهای سفید و کوشک هایی با سقف های گنبدی شکل ! شکل ظاهری شهر خیلی عوض شده بود خیلی زیباتر از وقتی بود که من دیده بودم.
به دوستان و آشنایان خبر داده بودیم که چه روزی وارد عشق اباد می شویم ولی با این حال فکر نمی کردم کسی از آشنایان دم در هتل قبل از ما منتظر ما باشه ولی منتظر بودند و این تعجب من رو دو چندان کرد !!
بعد از جابجایی وسایل به علت خستگی و کم خوابی به استراحت پرداختیم .صبح روز بعد به همراه یکی از آشنایان برای دیدن بازار (جغیللیق) حرکت کردیم .




۱ نظر:

lachin گفت...

کاش از آب و هوا و مناطق دیدنیش و مخارجش هم می گفتی در این موقع سال ههم می گفتی